در آستان حرمت که هستم؛ 
گویا کبوترانت، 
 اشک من را با بالشان می ربایند 
و من در این ضریح وسیعت خلوت کرده ام 
با تو که ، به سرزمین من آمدی؛ 
نمی توان باور کرد که خاکم شایسته باشد برای اینکه پیکرت را در آغوش گیرد؛ 
زمزمه می کنم با خاک وطنم، 
ایران، ایران من، از جغرافیای عالم برگزیده شدی، مباهات کن ، اوج بگیر وتبسم نما؛ 
سپس از شوق گریه کن واز آسمان بخواه تا تورا بشوید،آماده باش و پاک ، که مولایم در راه است؛ 
نکند خجالت بکشی، به تو لطف دارد؛ تو برگزیده ای ازحبیبش هستی و مردمت... 
مردمت، حجم انسانیت را معنا می کنند. 
تو،خوشبخت ترینی، اگر شمار قطرات خون را بشماری،خون فرزندانت ،آنان که روزی میزبان گامهایشان بودی و تا ابد میهماندار مولایشان. 
ایران من،در ازل، چه خواستی که این نصیب تو گشت؟ 
رازت را فاش کن و بگذار تا بر خاکت بمانم و بر این خاک بمیرم؛ 
اما این همه شکوهت نیست؛ 
شنیدی کلام خدا را در وصف مردم ایران که فرمود: 
گروهی که هم آنها خدا را دوست دارند وهم خدا آنها را دوست دارد؟ 
آه، می بینی؟ 
اشکهایم را میگویم؛ من هم ایرانیم... و مسلمان؛ 
"هیس" 
انگار صدایی می آید؛ 
می شنوم ؛ 
می گوید:  
برخیز. 
مرا می گویی؟ 
تو ؟ 
 نه، وجودت را که از خداست...                                               
خاک تو ایران من ، بوسه زنم بارها / جای قدم های اوست ، ضامن آهو ، رضا (ع). 
شهادت سلطان خراسان ، ضامن آهو،غریب ز موطن وعزیز در وطن بر شما تسلیت باد.
یه متن زیبا هم در ادامه مطلب هست وقت داشتین بخونین.