زندگی خوابگاهی

 

  ساعت ۲ نصف شب(یک اتاق)          

 ساعت ۳ نصف شب(کل خوابگاه منهای سرپرست )                 

 ساعت ۴ صبح هنگام خواب       

 

وضعیت تحصیل در خوابگاه

اولین روزهای خوابگاه

گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز 

پایان گفت و گو 

امکانات غذایی در خوابگاه 

طریقه ظرف شستن در خوابگاه   

 

اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان

و این هم آخر عاقبتش!!


 

محبوبیت....

 

 

 

عکس در جشنی در شانگهای چین

خسته نباشید!

یه مدت بود پست نذاشته بودم...امروز یه سر به وبلاگ زدم دیدم دوستان دنده 5 تو کورس استاتیک و ریاضی و ...هستن و هیشکی حواسش به این وبلاگ نیست...

اما خب به دوستان میگم که هیچ گونه اضطرابی نداشته باشین...(تکویررررررر)

علم مواد رو که هیشکی هیچی بلد نیست،پس اگه بیفتیم،همه میفتیم و نه عیبی داره نه عذاب وجدانی

آقای هولوکاست هم که سر کلاس فرمودند که از خشم خلیل بترسین...اونجا هم که قراره همه 2 بشیم...2 خالی...پس افتادن اینم مشکلی نداره

استاتیک هم که قربونش برم...الآن هرچی بگم تو دادگاه بر علیه خودم استفاده میشه...اما خب همه میدونن که پاس کردن استاتیک عیبه،نه افتادنش....اینم از این!

معادلات!...این درس هم که واقعا استرس نداره...گویا همه دوستان با میان ترم تا لب مرز پاس کردن پیش رفتن!(جز من!!!!!)

فیزیک هم که خوندن نخوندنش فرقی نداره و شیش روز فرجه فیزیک تنها کاری که میشه کرد اینه که همه با هم دست دعا رو به آسمان بلند کنیم که موقع تصحیح برگه ها استاد فرشچی خوشحال و خندان(کما فی السابق)باشن!آمین...

_______________________________________________________

نمیدونم چرا این پست رو گذاشتم....اما خب در کل....

موفق باشیم


روزتون مبارک

                (((( دخترای مکانیکی )))))

                            روزتون مبارک 

                                 

               البته روز تمام مادر ها هم مبارک باشه

مادر

روز مادر يعنی به تعداد همه روزهای گذشته تو، صبوری! روز مادر يعنی به تعداد همه روزهای آينده تو ،دلواپسی! روز مادر يعنی به تعداد آرامش همه خوابهای کودکانه تو، بيداری ! روز مادر يعنی بهانه بوسيدن خستگی دستهايی که عمری به پای باليدن تو چروک شد روز مادر يعنی بهانه در آغوش کشيدن او که نوازشگر همه سالهای دلتنگی تو بود روز مادر يعنی باز هم بهانه مادر گرفتن....

مادر، اي لطيف ترين گل بوستان هستي، اي باغبان هستي من، گاهِ روييدنم باران مهرباني بودي که به آرامي سيرابم کند. گاهِ پروريدنم آغوشي گرم که بالنده ام سازد. گاهِ بيماري ام، طبيبي بودي که دردم را مي شناسد و درمانم مي کند. گاهِ اندرزم، حکيمي آگاه که به نرمي زنهارم دهد. گاهِ تعليمم، معلمي خستگي ناپذير و سخت کوش که حرف به حرف دانايي را در گوشم زمزمه مي کند.
گاهِ ترديدم، رهنمايي راه آشنا که راه از بيراهه نشانم دهد. مادر تو شگفتي خلقتي، تو لبريز از عظمتي؛ تو را سپاس مي گويم و مي ستايمت.

مادر عزیزم روزت مبارک


و در آخر هم آهنگ زیبای میم مثل مادر تقدیم به تمام مادرای عزیز:

دانلود

استاتیک!

بابا اینارو بی خیال ...

 بریم استاتیک بخونیم پاس شیییییییییییییییییم!!!!!!

توجه

(اینو گفته باشم  "این مطلب رو واسه اونا نوشتم که نمره پایینی آوردن و به نمره بالایی ها مخصوصا آقای مویدی و آقای پیری هیچ ربطی ندارد!!!")

نسبت طلایی (پست طلایی!! آخرین پست نفوذی)

 

نسبت طلایی

 

 

ادامه نوشته

پرسش هایی در مورد شیطان

" این کتاب (قران) که هیچ شکی در آن نیست راهنمای پرهیزکاران است . "ـسوره بقره آیه ۲

۱ـآیا ابلیس از فرشتگان بود؟واگر نه چرا در آیات در زمره ی ملائکه ذکر شده است؟

((او از جن بود سپس نا فرمانی پروردگارش را کرد .))سوره ی کهف آیه ۵۰ .چون پیش از آن در مقام طاعت و بندگی بسیار کوشا بود در صف فرشتگان جای گرفت و به همین دلیل جز مجموعه آنها محسوب می شد .

((شیطان گفت من از او بهترم که مرا از آتش و او را از گل خلق کرده ای.))سوره ص آیه ۷۶.

۲ـچه لزومی داشت که این موجود اغواگر و گمراه کننده آفریده شود؟

شیطان به صورت یک موجود پاک آفریده شد و بر اثر اطاعت پروردگار و قداست و پاکی خود هم ردیف فرشتگان شد.

((و چون فرشتگان را فرمان دادیم که به آدم سجده کنید همه سجده کردند مگر شیطان که ابا و تکبر ورزید و ارز فرقه ی کافران گردید.)) سوره  بقره آیه ۳۴ چ

۳ـچگونه ممکن است خداوند شیطان را بر انسان ها مسلط کند تا آنجا که قدرت دفاع از آن ها گرفته شود؟

همان طور که در آیه ۴۲ سوره حجر آمده و آیه ۱۰۰ همین سوره :((تسلط او تنها بر کسانی است که او را به سرپرستی خود برگزیدند و آن ها که فرمانش را هم ردیف فرمان خدا لازم می شمارند.))

پس وسوسه های شیطان در انسان ها یک نفوذ ناآگاه و اجباری نیست و با میل و اختیار خود انسان است.

۴ـچرا به شیطان طول عمر و مهلت داده شد تا در گمراهی فرزندان آدم بکوشد؟

از یک سو خداوند مجازات او را با این مهلت دادن سنگین تر ساخت زیرا همان گونه که از آیات قرآن فهمیده می شود کسانی که در مسیر گناه و گمراهی گام می گذارند خداوند هشدارهای مکرری به آن ها می دهد اگر این هشدارها موثر شد وبازگشتند چه بهتر وگرنه آن ها را به حال خود وا می گذارد و مهلت کافی می دهد تا بارشان سنگین تر شود .(سوره آل عمران آیه ۱۷۸ و سوره روم آیه ۴۱)

از سوی دیگر وجود شیطان باعث آزمایش انسان ها و سبب تکامل افراد با ایمان می شود زیرا پیشرفت ها و تکامل ها در میان تضادها صورت میگیرد و انسان مومن در برابر این دشمن از تمام نیرو و نبوغ خود بهره میگیرد اما کسانی که بیمار دل و سرکش و آلوده اند به انحراف و بدبختیشان افزوده می شود.

در پایان شیطان نه تنها در برابر فرمان خدا سرپیچی کرد و کبر و خود خواهی و غرور ورزید بلکه به حکمت پروردگار نیز خرده گرفت که چرا موجود شریفی چون من که از آتشم بر خاک که موجود پستی است سجده کنم اما اگر ابلیس توبه کرده و از راه غلط باز می گشت به یقین خدا توبه او را قبول می کرد مشروط بر اینکه به آدم سجده کند که او نمی پذیرفت.

برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه به ترجمه آیات ۳۱ تا ۴۲ سوره حجر مراجعه کنید.

برگرفته از ترجمه ی آیات قرآنی و تفسیر نهج البلاغه جلد اول توسط آیت الله مکارم شیرازی

ادامه نوشته

2 داستان کوتاه کوتاه زیبا!!!

 

نقش زنان در پیشرفت شوهرانشان

می گویند زن ها در موفقیت و پیشرفت شوهرانشان نقش بسزایی دارند ...

ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود:

زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم.
اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت: "خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!"

ادامه نوشته

پاییز 1000رنگ کانادا

سلام..این عکسا فوق العاده است امیدوارم لذت ببرید!

ادامه نوشته

تولد

     



            http://s1.picofile.com/emati/Pictures/12.JPG

     

      made by Laie


   http://s1.picofile.com/emati/Pictures/untitled.JPG


                                    

تشخیص سکته مغزی

 

تشخیص سکته مغزی

لطفا به ادامه مطلب مراجعه کنید.

 

ادامه نوشته

آفرينش


 

در آغاز هيچ نبود و کلمه بود و کلمه نزد خدا بود

خداوند اما کلمه هايش را به آدمی بخشيد و جهان پر از کلمه شد.

من اما از تمام کلمه های دنيا تنها يک کلمه را برگزيده ام و

همه جمله هايم را با همان يک کلمه می سازم.

با همان يک کلمه حرف می زنم،شعر می گويم و می نويسم

آن يک  کلمه هم فعل است و هم فاعل،هم صفت است و هم موصوف احتياجی به حرف اضافه ندارد.

متمم نمی خواهد.هيچ قيدی هم ندارد.آن يک کلمه خودش همه چيز است.

 

و من با همان يک کلمه عشق می ورزم و زندگی می کنم. همان يک کلمه است که می بينم و راه می روم و نفس می کشم.

آن يک کلمه غذای روح من است،بی او گرسنه خواهم ماند.خانه من است، بی او آواره خواهم شد.

بی او بی کس می شوم،غريب و تنها.اين کلمه همه دارايی من است.

و اگر روزی شيطان آن را از من بدزدد،

آن قدر فقير می شوم که خواهم مرد.

من با همين کلمه با درخت ها حرف می زنم.آنها منظورم را می فهمند وبرگهايشان را برای من تکان می دهند.

اين کلمه را به گنجشک ها که می گويم،در آسمان حياطمان جشن می گيرند

و با هم ترانه می خوانند.

به نسيم می گويم،آن قدر ذوق می کند که شهر به شهر می چرخد و ميگرددو می رقصد.

به ابر ها که می گويم،چنان خوشحال می شوند که يک عالم نقل و نبات برف و باران روی سرم می پاشند.

اين کلمه،اين کلمه عزيز و دوست داشتنی حرف رمز من با همه چيز است

اما .... وقتی به آدم ها می گويم!!

بگذريم،

دلم گرفته،من زبان شما را بلد نيستم.من توی اين شهر غريبم

کسی منظورم را نمی فهمد

کسی جوابم را نمی دهد

اما تو فرق می کنی.تو از جنس آفتاب و درخت و پرنده هایی

تو آن کلمه را بلدی و سالهاست که آن را گوشه قلبت نگه داشته ای

پس من آن رمز را به تو خواهم گفت

آن کلمه کوچک اسم بزرگ خداوند است

به عشق ايمان دارم حتي اگر آن را حس نكنم ... خورشيد را باور دارم حتي اگر نتابد.

"به خدا ايمان دارم حتي اگر سكوت كرده باشد"

 

مرد ، صومعه و راهب ... !

سلام به همگي اين يه داستان كاملا واقعيه .اميدوارم درس عبرتي بشه واسه ادماي بيكار!!!!

اتومبیل مردی که به تنهایی سفر می کرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت :

«ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ »

 

رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد.

 شب به او شام دادند و حتی ماشین او را تعمیر کردند.

 شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید.

 صدای که تا قبل از آن هرگز نشنیده بود .. صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»

مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.

 

 

چند سال بعد ماشین همان مرد بازهم در مقابل همان صومعه خراب شد .

راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند ، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را تعمیر کردند.

 آن شب بازهم او آن صدای مبهوت کننده عجیب را که چند سال قبل شنیده بود ، شنید.

صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بازهم گفتند: :« ما نمی توانیم این را به تو بگوییم . چون تو یک راهب نیستی»

این بار مرد گفت «بسیار خوب ، بسیار خوب ، من حاضرم حتی زندگی ام را برای دانستن فدا کنم. اگر تنها راهی که من می توانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم ، من حاضرم . بگوئید چگونه می توانم راهب بشوم؟»

راهبان پاسخ دادند « تو باید به تمام نقاط کره زمین سفر کنی و به ما بگویی چه تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همینطور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین را به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.»

 

 

 

مرد تصمیمش را گرفته بود. او رفت و 45 سال بعد برگشت و در صومعه را زد.

 

مرد گفت :‌« من به تمام نقاط کرده زمین سفر کردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید کردم . تعداد برگ های گیاه دنیا 371,145,236, 284,232 عدد است. و 231,281,219, 999,129,382 سنگ روی زمین وجود دارد»

 

راهبان پاسخ دادند :« تبریک می گوییم . پاسخ های تو کاملا صحیح است . اکنون تو یک راهب هستی . ما اکنون می توانیم منبع آن صدا را به تو نشان بدهیم.»

ادامه نوشته

چند رباعی از جلیل صفر بیگی

من نام کسی نخوانده ام الا تو
با هیچ کسی نمانده ام الا تو
عید آمد و من خانه تکانی کردم
از دل همه را تکانده ام الا تو

 

هم چشمه و هم رود کپک خواهد زد
هم آتش و هم دود کپک خواهد زد

شور و نمک تمام هستی عشق است
بی عشق جهان زود کپک خواهد زد....

لطفا ادامه ی مطلب را بخوانید...

ادامه نوشته

دنياي بدون مهندسين...

 اگر فرض کنیم زمانی برسد که گرایش به علوم مهندسی در دنیا کاهش یابد
چه اتفاقی خواهد افتاد ؟!

تصاویر زیر بصورت طنز دنیای بدون مهندسین را به نمایش میگذارد
مهندس الکترونیکگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

مهندس مکانیک
گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org


مهندس حمل و نقلگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

مهندس کامپیوترگروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org
ادامه نوشته

يك هفته ي خيلي دوست داشتني!!

 

یک هفته خیلی دوست داشتنی !!

 

http://www.iranalive.net/

 

شنبه: زنم برای یک هفته به دیدن مادرش رفته و من و پسرم لحظاتی عالی را خواهیم گذراند. یک هفته تنها . عالیه. اول از همه باید یک برنامه هفتگی درست و حسابی تنظیم کنم. اینطوری میدونم که چه ساعتی باید از خواب بیدار بشم و چه مدتی را در رختخواب و چقدر وقت برای پختن غذا توی آشپزخانه صرف میکنم. همه چیز را به خوبی محاسبه کرده ام. وقت برای شستن ظرفها، مرتب کردن خانه و خرید کردن و همه روی کاغذ نوشته شده است. چقدر هم وقت آزاد برایم میماند. چرا زنها آنقدر از دست این کارهای جزیی و ساده شکایت دارند. درحالی که به این راحتی همه را میشود انجام داد . فقط به یک برنامه ریزی صحیح احتیاج است. برای شام هم من و پسرم استیک داریم. پس رومیزی قشنگی پهن کردم و بشقابهای قشنگی چیدم و شمع و یک دسته گل رز روی میز نهادم تا محیطی صمیمانه به وجود آورم. مدتها بود که آنقدر احساس راحتی نکرده بودم.

 

 

ادامه نوشته

قدرت اندیشه

پیرمردی تنها در مینه سوتا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش

راشخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش که می توانست به او کمک کند

در زندان بود . پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :

پسرعزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی

خواهم این مزرعه را از دست بدهم، چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست

داشت. من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل

می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی .

دوستدار تو پدر

پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد :

پدر, به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن , من آنجا اسلحه پنهان کرده ام .

4 صبح فردا 12 نفر از مأموران FBI و افسران پلیس محلی دیده شدند , و تمام مزرعه

را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به

پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند ؟ پسرش پاسخ داد

:

پدر برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که از اینجا می توانستم

برایت انجام بدهم .

در دنیا هیچ بن بستی نیست. یا راهی‌ خواهم یافت، یا راهی‌ خواهم ساخت